شعرِ شاپور بنیاد
چاپ اول : ۱۳۶۳ نشر واژه
چاپ دوم : ۱۳۸۵ نوید شیراز
چاپ دوم : ۱۳۸۵ نوید شیراز
چشم
چشم تماشای چشم شد
وقتیکه تصویر پرپر زدن
در تکههای آینه
تکرار شد
وقتیکه تصویر پرپر زدن
در تکههای آینه
تکرار شد
آئینهها آواز خواهند خواند
وقتی که سایه گم شود
و آفتاب بر خیس بنفشه بوسه زند
و آفتاب بر خیس بنفشه بوسه زند
نیلوفر آواز خواهد خواند
وقتی که سایه گم شود
و بنفشه تصویر خود را به آئینهها وام دهد
بنفشه آواز خواهد خواند
وقتی که سایه گم شود
و در دست نیلوفر آفتاب رشد کند
بال دریا
آتش شد
دست، چشم آتش شد، شد چشم
گاهی که نمیدانستم از کجای کجا
جرقه افتاد به این ترکهی نازک
که بیتربت ماند و بیمزار)
کسی که گم شود
(در سیل
کسی که گم شود
(در سیل
جهان در نسبت خویش خواهد گنجید گاهی که آفتاب از
زنجیر سایه رها باشد
گوشوارهت شفای من بود و من خواب نبودم که گوشواره
گم شد
از شعر گام بر مگیر
کمند بلندت را به دورها پرتاب کن
به سمت ستارهها و علفها
که میرسد از راه
سلطنت مدام سبزه و گیاه
بر عرصهای از ریشهی کلام
پس از شعر گام بر مگیر
و میندیش که کار کلام کار کدام جادوست
در هر واژهای نهایت درخت را بدم
و تا یاد شهر قدیمم شهید شود
یک شب دلت را کنار تنهائیی من بگذار
و وِردی از شعر بخوان تا فراموشیی خواب را افشا کنم
وردی از شعر بخوان
که چشم ازلیام با سکوتی خانگی انبازست
به جوی و گیاه پیوندم ده تا تنهی درختی قدیمی شوم
با برگهام سند سبز عشق
اینجا که جای مردن منست
برای اندیشه کوره راه و برههای متروک تعریفم کن
اینجا که جای مردن منست
علف، ذات لم یزال بره نیست
نه، علف ذات لم یزال بره نیست
دوام شیر تازهست
اعدام برهست
یکپارچگیی خواب قصابست
ذات لم یزال بره نیست
برای اندیشه کوره راه و برههای متروک تعریفم کن
اینجا که جای مردن منست
علف، ذات لم یزال بره نیست
نه، علف ذات لم یزال بره نیست
دوام شیر تازهست
اعدام برهست
یکپارچگیی خواب قصابست
ذات لم یزال بره نیست
تا صبح من باشی خنجر بردار از گلوم
و آنگاه شادیی نسیم باش
و آنگاه شادیی نسیم باش
!ای هوش
ارتباط حس متروک منست
سراغ از وزیدن گیر و دلدارم باش
!منِ بازی – گوش
سراغ از وزیدن گیر و دلدارم باش
!منِ بازی – گوش
جائی که چمن
چشم بود
ما صندلی را رها کردیم
و خانه را رها کردیم
و خود را رها کردیم
تا در شیوهی چمن
زندگی کنیم
چشم بود
ما صندلی را رها کردیم
و خانه را رها کردیم
و خود را رها کردیم
تا در شیوهی چمن
زندگی کنیم
از شیوهی چمن
دست نیلوفر
به سمت ستارهها
پرتاب شد
و آفتاب و بنفشه و نیلوفر و آئینه ذات آواز شد
دست نیلوفر
به سمت ستارهها
پرتاب شد
و آفتاب و بنفشه و نیلوفر و آئینه ذات آواز شد
دانلود کتاب: سونات نیلوفر
چاپ دوم : ۱۳۸۵ نوید شیراز