Saturday, March 28, 2020

وادی جهنم





 وادی جهنم

میان جامع و این دشت ساهره وادی‌یی عظیم ژرف و در آن وادی که همچون خندقی است بناهای بزرگ است بر نسق پیشینیان و گنبدی سنگین دیدم تراشیده و بر سر خانه‌ای نهاده که از آن عجب‌تر نباشد تا خود آن را چگونه از جای برداشته باشند و در افواه بود که آن خانه‌ی فرعون است و آن وادی جهنم. پرسیدم که این لقب که بر این موضوع نهاده است؟ گفتند به روزگار خلافت عمر خطاب رضی‌الله عنه، بر آن دشت ساهره لشکرگاه بزد و چون بدان وادی نگریست گفت این وادی جهنم است و مردم عوام چنین گویند که هر کس به سر آن وادی شود آوای دوزخیان شنود که از آن‌جا برمی‌آید. من آن‌جا شدم اما چیزی نشنیدم.

 بیمارستان

و چون از شهر به‌سوی جنوب نیم‌فرسنگی بروند و به نشیبی فرو رفتند چشمه‌ی آب از سنگ بیرون‌ می‌آید، آن را عین سلوان گویند، عمارات بسیار بر سر آن چشمه کرده‌اند و آب آن به دهی می‌رود و آن‌جا عمارات بسیار کرده‌اند و بستان‌ها ساخته و گویند هر که بدان سر و تن بشوید رنج‌ها و بیماری‌های مزمن از او زائل شود و بر سر آن چشمه وقف‌ها بسیار کرده‌اند؛ و بیت‌المقدس را بیمارستانی نیک است و وقف بسیار دارد و خلق بسیار را دارو و شربت دهند و طبیبان باشند که از وقف مرسوم ستانند و آن بیمارستان و مسجد آدینه بر کنار وادی جهنم است.

 حوض و آبگیر

و همه‌ی پشت‌بام‌ها به ارزیر اندوده باشد و در زمین مسجد حوض‌ها و آبگیر‌ها بسیار است در زمین بریده، چه مسجد به یک‌بار بر سر سنگ است چنان که هر چند باران ببارد هیچ آب بیرون نرود و تلف نشود، همه در آبگیرها رود و مردم برمی‌دارند و ناودان‌ها از ارزیر ساخته که آب بدان فرود آید و حوض‌های سنگین در زیر ناودان‌ها نهاده. سوراخی در زیر آن که آب از آن سوراخ به مجرای رود و به حوض رسد ملوث ناشده و آسیب بوی نارسیده و در سه فرسنگی شهر آبگیری دیدم عظیم که آب‌ها از کوه فرود آید و در آن‌جا جمع شود و آن را راه ساختند که به جامع شهر رود و در همه‌ی شهر فراخی آب در جامع باشد، اما در همه‌ی سراها حوض‌های آب باشد از آب باران که آن‌جا جز آب باران نیست؛ و هر کس آب بام خود گیرد و گرمابه‌ها هر چه باشد همه از آب باران باشد؛ و این حوض‌ها که در جامع است هرگز محتاج عمارت نباشد که سنگک خاره است و اگر شقی یا سوراخی بوده چنان محکم کرده‌اند که هرگز خراب نشود و چنین گفتند که این را سلیمان علیه‌السلام کرده است؛ و سر حوض‌ها چنان است که چون تنوری و سر چاهی سنگین است بر سر هر حوضی تا هیچ‌چیز در آن نیفتد و آب آن شهر از همه‌ی آب‌ها خوش‌تر است و پاک‌تر و اگر اندک بارانی ببارد تا دو سه روز از ناودان‌ها آب می‌رود، چنان که هوا صافی شود و ابر نماند هنوز قطرات باران همی چکد...



از سفرنامه‌ی  ناصرخسرو
ناصرخسرو قبادیانی
قرن پنجم