: به بالا
-ابر -
: بالاتر
-ستاره-
،باز بالاتر
. كبود خرقه ي خاليست
،نشان پير بي پيري
،كه نامش بود
- و نامش بود روزي اول دفتر -
. در اين پهناي بي در نيست
*
كه را مي جويي؟
- اي زين بسته بر شبديز انديشه-
گذشته از سواد ابر
- بالاتر -
ز سرحد ستاره
- باز بالاتر -
*
،نشان بي نشان
. در خاك بايد يافت
، كه اينك از شيار خاك
- از خون گوارا -
. چشمه هاي وحي مي جوشد
محمد زهري
تهران- پاييز 1346
از مجله آرش -اسفند 1346 - شماره 15
. كبود خرقه ي خاليست
،نشان پير بي پيري
،كه نامش بود
- و نامش بود روزي اول دفتر -
. در اين پهناي بي در نيست
*
كه را مي جويي؟
- اي زين بسته بر شبديز انديشه-
گذشته از سواد ابر
- بالاتر -
ز سرحد ستاره
- باز بالاتر -
*
،نشان بي نشان
. در خاك بايد يافت
، كه اينك از شيار خاك
- از خون گوارا -
. چشمه هاي وحي مي جوشد
محمد زهري
تهران- پاييز 1346
از مجله آرش -اسفند 1346 - شماره 15