GIUSEPPE UNGARETTI
(ترجمهي فرود خسرواني( بيژن الهي
جوزپه اونگارهتی- شاعر ايتاليايي- در ۱۸۸۸ در اسکندریه زاده شد، در مصر. آن جا به مدرسهیی فرانسوی میرفت تا ۱۹۱۲. در این سال از مصر به پاریس رفت و در «کولژودوفرانس» و «سوربن» به تحصيل پرداخت و دوستی یافت با کسانی چون آپولینر، پیکاسو و براک. در ۱۹۱۴ شروع کرد به همکاری با مجلهی «Lacerba» و با بروز جنگ به میلان رفت. سال بعد اولین شعرهایش در همان مجله درآمد و در ۱۹۱۶ اولین دفتر شعرش.
در ۱۹۱۸، در پایان جنگ، در پاریس مستقر شد. در ۱۹۱۹ دفتر کوچکی از شعرهای فرانسویش را به چاپ رساند. در این زمان خبرنگار روزنامهی میلانی II Popolo d'Italia در پاریس بود. دفتر دیگری از شعرهاش هم در همین سال منتشر شد. در ۱۹۲۰ ازدواج کرد، زمانی که برای سفارت کبرای ایتالیا در پاریس کار میکرد. در ۱۹۲۱ به رم رفت و در وزارت امورخارجه مشغول کار شد. ۱۹۲۵ دختری داشت و در ۱۹۳۰ پسری- که نه سال بعد مُرد. در ۱۹۲۶ برای چند سخنرانی به فرانسه و بلژیک رفت و در ۱۹۳۱ با مأموریتی از سوی روزنامهیGazzetta del Popolo به مناطق مختلف ایتالیا، به کورسیکا، به هلند و مصر. در ۱۹۳۳ سخنرانیهایی داشت در سرتاسر اروپا. مجموعه شعرSentimento del Tempo هم در همین سال درآمد. در ۱۹۳۶ که در برزیل بود، کرسی ادبیات ایتالیایی را داشت در دانشگاه «سن پائولو». در ۱۹۴۲ به ایتالیا بازگشت و در دانشگاه «رم» استاد ادبیات ایتالیایی شد. در همین سال انتشارات Mondadori شروع کرد به چاپ دورهی کامل آثارش. گرداندههاش از سوناتهای شکسپیر در۱۹۴۴درآمد، سال بعد Poesie disperse در۱۹۴۷ II Dolore و سال بعد گرداندهاش از گونگورای اسپانیایی و از مالارمهی فرانسوی. ۱۹۴۹ سال انتشار اولین مجموعهی نثرش بود به نام «II Povero nella cittaَ» . در ۱۹۵۰« La Teraa Promessa» را به چاپ داد و گرداندهاش را از راسین فرانسوی، و در ۱۹۵۲«Un grido e paesaggi» را. همسرش در ۱۹۵۸ درگذشت. دو سال بعد او مجموعهی دیگری انتشار داد و سفری هم به ژاپن کرد. مجموعهی نثر II Deserto e dopo در ۱۹۶۱ درآمد. در ۱۹۶۲، به اتفاق آراء به عنوان رئیس جامعهی نویسندگان اروپایی انتخاب شد. در ۱۹۶۴ سخنرانیهایی داشت در دانشگاه کلمبیای نیویورک. ۱۹۶۵ گرداندههاش از ویلیام بلیک انگلیسی درآمد. در ۱۹۶۹ شعرخوانیهایی داشت در سوئد، آلمان و آمریکا. مجموعهی کامل شعرهاش هم به نام Vita d'un Uomo از طرف «Mondadori» در میلان انتشار یافت، و دیری نگذشت که مرگش پیش آمد.
عذاب
مردن چون چاوکان تفتیده
بر سراب
یا کرکی آمده
از میانهی دریا
به اولین درختها
چون که پر
دیگر نمیکشید
اما نه زیستن به زاری
چون یک سهرهی کور
در ۱۹۱۸، در پایان جنگ، در پاریس مستقر شد. در ۱۹۱۹ دفتر کوچکی از شعرهای فرانسویش را به چاپ رساند. در این زمان خبرنگار روزنامهی میلانی II Popolo d'Italia در پاریس بود. دفتر دیگری از شعرهاش هم در همین سال منتشر شد. در ۱۹۲۰ ازدواج کرد، زمانی که برای سفارت کبرای ایتالیا در پاریس کار میکرد. در ۱۹۲۱ به رم رفت و در وزارت امورخارجه مشغول کار شد. ۱۹۲۵ دختری داشت و در ۱۹۳۰ پسری- که نه سال بعد مُرد. در ۱۹۲۶ برای چند سخنرانی به فرانسه و بلژیک رفت و در ۱۹۳۱ با مأموریتی از سوی روزنامهیGazzetta del Popolo به مناطق مختلف ایتالیا، به کورسیکا، به هلند و مصر. در ۱۹۳۳ سخنرانیهایی داشت در سرتاسر اروپا. مجموعه شعرSentimento del Tempo هم در همین سال درآمد. در ۱۹۳۶ که در برزیل بود، کرسی ادبیات ایتالیایی را داشت در دانشگاه «سن پائولو». در ۱۹۴۲ به ایتالیا بازگشت و در دانشگاه «رم» استاد ادبیات ایتالیایی شد. در همین سال انتشارات Mondadori شروع کرد به چاپ دورهی کامل آثارش. گرداندههاش از سوناتهای شکسپیر در۱۹۴۴درآمد، سال بعد Poesie disperse در۱۹۴۷ II Dolore و سال بعد گرداندهاش از گونگورای اسپانیایی و از مالارمهی فرانسوی. ۱۹۴۹ سال انتشار اولین مجموعهی نثرش بود به نام «II Povero nella cittaَ» . در ۱۹۵۰« La Teraa Promessa» را به چاپ داد و گرداندهاش را از راسین فرانسوی، و در ۱۹۵۲«Un grido e paesaggi» را. همسرش در ۱۹۵۸ درگذشت. دو سال بعد او مجموعهی دیگری انتشار داد و سفری هم به ژاپن کرد. مجموعهی نثر II Deserto e dopo در ۱۹۶۱ درآمد. در ۱۹۶۲، به اتفاق آراء به عنوان رئیس جامعهی نویسندگان اروپایی انتخاب شد. در ۱۹۶۴ سخنرانیهایی داشت در دانشگاه کلمبیای نیویورک. ۱۹۶۵ گرداندههاش از ویلیام بلیک انگلیسی درآمد. در ۱۹۶۹ شعرخوانیهایی داشت در سوئد، آلمان و آمریکا. مجموعهی کامل شعرهاش هم به نام Vita d'un Uomo از طرف «Mondadori» در میلان انتشار یافت، و دیری نگذشت که مرگش پیش آمد.
عذاب
مردن چون چاوکان تفتیده
بر سراب
یا کرکی آمده
از میانهی دریا
به اولین درختها
چون که پر
دیگر نمیکشید
اما نه زیستن به زاری
چون یک سهرهی کور
■
قالیچه
میدود هر رنگ و ته مینشیند
در رنگهای دیگر
تنهاتر بودن اگر
تماشاش کنم
در رنگهای دیگر
تنهاتر بودن اگر
تماشاش کنم
■
خانهی من
یکه خورده
بعد وداع
از عشقی
بعد وداع
از عشقی
میپنداشتم آوارش کردهام
برای این دنیا
■
مجرای شب
شب
خشک
مینماید
چون
پوست
این خانهبهدوش
قوز کرده
نرم با برف
رخت میکشد
چون برگی
مچاله
هی
زمان
از ما
خش و خش
میخواهد
خشک
مینماید
چون
پوست
این خانهبهدوش
قوز کرده
نرم با برف
رخت میکشد
چون برگی
مچاله
هی
زمان
از ما
خش و خش
میخواهد
■
خواب
کاش
مثل این ده بودم
که آهسته میشود
پایین
در قبایی
از برف
مثل این ده بودم
که آهسته میشود
پایین
در قبایی
از برف
از مجله تماشا
سال اول- شماره ۴۴-۳۰ دی ۱۳۵۰