بهیاد پرویز اسلامپور
تهران: زمستان ۱۹۷۲
پرویز اسلامپور، شاعر ایرانی مقیم پاریس، و همکار قدیم تماشا، برای چند روزی در ایران بود. در این سفر کوتاه، تماشا را هم فراموش نکرد، یک سفرنامه، یک گفتگو درباره شعر، و چند شعر را که با یدالله رویائی شاعر مشترکاً سروده بودند بهما داد. اکنون شعرها را چاپ میکنیم و مقالهها را هم در شمارههای دیگر چاپ خواهیم کرد.
احوالم
سنگ بیمار است و سنگ خام است
احوالم مرید بیتاب است و وسطهای روز خاموش است
نمیگذاردم بیخیال باشم عاقل کشتزارها
نمیخواهدم هم خیلی بیتاب عاشق پشتهها
پس احوالم
خوب است.. الحمدالله
«پرویز اسلامپور»
سنگ بیمار است و سنگ خام است
احوالم مرید بیتاب است و وسطهای روز خاموش است
نمیگذاردم بیخیال باشم عاقل کشتزارها
نمیخواهدم هم خیلی بیتاب عاشق پشتهها
پس احوالم
خوب است.. الحمدالله
«پرویز اسلامپور»
تهنیت زینتی به نشانیی «آن»
که باید
و به نشانی ی
منوچهر یکتایی
زبانی که از آفتاب زهر میگیرد
رازی دارد
تا با او بگوید راه درازی دارد
فقط گاهی پرنده
وقتی که با او مینشیند
تا با او بگوید راه درازی دارد
فقط گاهی پرنده
وقتی که با او مینشیند
از آفتاب بهآسمان میرود
|
بهروی عشق که میپرم
بهسمت سبزتر حس
آهسته مینشینم
پر اما از بالاتر روح که میگذرد
همیشه بعد قبل
میشود
|
چشم که پر میشود از پرواز
دل تو همیشه میخواهد
برود در چاه
|
شب صداییی تو
باد از تن صبح
که صبح دورتر من در میان عطری تند
و باد که فاصلهمان را میرود
در شن
|
تن از هوای تیزتر
وقتی برسد بهباد
آشیانههایی با باد
از دستهایی مثل
باد
زیر نوازشهای جوان اما
خون عبوری ابدی خواهد داشت
|
وقتی میافتد از آب
تازه مثل جادویی و جوان
آهوی تاریک
اما تو از افتادن و
آهو از جادوست
بیدار
|
شنبه سوراخ
یکشنبه سوراخ
دوشنبه سوراخ سوراخ
سهشنبه سوراخ سوارخ سوراخ
چهارشنبه سوراخ
پنجشنبه همهی سوراخها
جمعه همهی سوراخها در
چاه
از مجله تماشا
شماره ۲۹۷- ۲ بهمن ۲۵۳۵ شاهنشاهی (۱۳۵۵ خورشیدی)
|
بهروی عشق که میپرم
بهسمت سبزتر حس
آهسته مینشینم
پر اما از بالاتر روح که میگذرد
همیشه بعد قبل
میشود
|
چشم که پر میشود از پرواز
دل تو همیشه میخواهد
برود در چاه
|
شب صداییی تو
باد از تن صبح
که صبح دورتر من در میان عطری تند
و باد که فاصلهمان را میرود
در شن
|
تن از هوای تیزتر
وقتی برسد بهباد
آشیانههایی با باد
از دستهایی مثل
باد
زیر نوازشهای جوان اما
خون عبوری ابدی خواهد داشت
|
وقتی میافتد از آب
تازه مثل جادویی و جوان
آهوی تاریک
اما تو از افتادن و
آهو از جادوست
بیدار
|
شنبه سوراخ
یکشنبه سوراخ
دوشنبه سوراخ سوراخ
سهشنبه سوراخ سوارخ سوراخ
چهارشنبه سوراخ
پنجشنبه همهی سوراخها
جمعه همهی سوراخها در
چاه
از مجله تماشا
شماره ۲۹۷- ۲ بهمن ۲۵۳۵ شاهنشاهی (۱۳۵۵ خورشیدی)