Tuesday, April 21, 2020

رهگذر





بازیکنان:                                                                                                          
۱- گوینده‌ی صحنه
۲- محیط
۳- رهگذر

منظره‌ی صحنه- یکی از کوچه‌های کثیف و پست قدیمی شهر.
گوینده‌ی صحنه- رهگذری در تاریکی شب.
آهسته آهسته
گام 
برمی‌دارد
پشتش در زیر بار آمالش خم
می‌پیچد در پیچ کوچه و پس‌کوچه‌ها
هر دم گودالی پایش را پیچانده 
می‌افتد به زمین
با دستان خونین برمی‌خیزد
از زیر طاقی‌های تاریک
وز سینه کش هر دیوار مخروب
وز پیچ و خم معبرهای مرموز
می‌آید آهنگ سنگین قدمهایش آهسته بر گوش
محیط (با صدای خفه) هیس... رهگذر
آهسته قدم بردار
زندگی سر بر بالش راحت بنهاده
غرقه‌ی امواج رؤیاهاست 
بیدارش می‌کنی
آرام... خاموش... سنگین 
خانه‌ها، با درهای بسته: تابوت امید دل‌هاست
شیشه‌ی هر پنجره‌ای: چشمان کور شادی‌هاست
کوچه‌ها: تاریک و مرموز و وحشت‌افزاست
چینه‌ها: خشک و پیچاپیچ و بی‌انتهاست
آرام... خاموش...
رهگذر- (خونسرد) آیا تا دنیا دنیاست
این سکون پابرجاست؟
محیط- (با لحنی دلسوزانه) رهگذر بینوا
تا چند در این کوچه و پس‌کوچه‌ها
افتان و خیزانی
تا به کی...؟
(تهدید‌آمیز) اینجا
شهر خاموشی و نیرنگ و افسون و سکون است
رهگذر- (خونسرد) می‌دانم 
محیط- (ادامه‌می‌دهد) حتی سایه‌ی وهمی هم
از جنبیدن 
زار و زبون است
رهگذر- (خونسرد) می‌دانم
محیط- (ادامه می‌دهد) ره‌پیمائی تو ای رهگذر
عین جنون است.
رهگذر- (خونسرد) می‌دانم
محیط- در لای این تاریکی و وحشت وین سکون
غیر تو یک متحرک نیست.
گوینده‌ی صحنه- رهگذر، لب بسته می‌رود...
باز هم می‌رود... می‌رود
محیط- (با فریاد) آهای رهگذر 
پیسوزی که تو پنداری 
افروخته در میدان
آنهم 
دیری‌ست
کز باد حوادث 
خاموش شده است
گوینده‌ی صحنه- رهگذر باز هم می‌رود... باز هم... باز هم
محیط- (با صدای بلند و کشیده)
آهای رهگذر... آهای...
خندق‌های پرخاشاک...
در پایان پیچ و خم کوچه‌ها....
منتظر توست....
گوینده‌ی صحنه- رهگذر کر
باز هم می‌رود... می‌رود... می‌رود... می‌رود... می‌رود...
محیط- آی رهگذر
انعکاس صوت- ... گذر...
گوینده‌ی صحنه- دیگر از او
در پایان پیچ و خم کوچه‌ها
نقطه‌ی تاریکی پیدا نیست
جای او
اختر لرزان صبح
نرمک نرمک سوسو می‌زند...



 منوچهر شیبانی
 ۱۳۲۷/۱۲/۰۵



از مجله‌ی جام‌جم، شماره سوم و چهارم، خرداد و تیر ۱۳۲۸



Tuesday, April 14, 2020

با این آواز نوزاد را به دنیا وارد می‌کنند



برای نیما آزمون                                                                                                    بهمن محصص
                     
 با این آواز نوزاد را به دنیا وارد می‌کنند
سرخپوستان omaha -آمریکای شمالی


 ۱

ای! شما، خورشید، ماه، ستارگان،-همه‌ی شما که در آسمان می‌گردید،
خواهش می‌کنم، به من گوش دهید!
زندگی‌ای نو به میانتان آمده است.
تمنا می‌کنم، قبولش کنید!
راهش را هموار کنید، تا بتواند به بالای اولین تپه برسد .

 ۲

ای!شما، بادها، ابرها، مِه-همه‌ی شما که در هوا می‌گردید،
خواهش می‌کنم، بمن گوش دهید!
زندگی‌ای نو به میانتان آمده است.
تمنا می‌کنم، قبولش کنید!
راهش را هموار کنید، تا بتواند به بالای دومین تپه برسد .

۳

ای، شما، تپه‌ها، دره‌ها، رودها، دریاچه‌ها، درختها، سبزه‌ها، همه‌ی شما که بر زمین هستید
خواهش می‌کنم به من گوش دهید!
زندگی‌ای نو به میانتان آمده است.
تمنا می‌کنم، قبولش کنید!
راهش را هموار کنید، تا بتواند به بالای سومین تپه برسد.

۴

ای! شما، پرندگان بزرگ و کوچک، که در هوا می‌پرید،
ای! شما، حیوانات بزرگ و کوچک که در جنگل منزل دارید،
ای! شما، حشرات که در علف می‌خزید و زمین را سوراخ می‌کنید،
خواهش می‌کنم به من گوش دهید!
زندگی‌ای نو به میانتان آمده است.
تمنا می‌کنم، قبولش کنید!
راهش را هموار کنید، تا بتواند به بالای چهارمین تپه برسد .

۵

ای! شما آسمانی‌ها، هوایی‌ها، زمینی‌ها،
خواهش می‌کنم به من گوش دهید!
زندگی‌ای نو به میانتان آمده است.
تمنا می‌کنم، قبولش کنید، همگی قبولش کنید.
راهش را هموار کنید: اینگونه خواهد توانست از چهارمین تپه فراتر رود.

 *«قبیله‌ی omaha» از Al Fletcher , La Flesche


از مجله‌ی بخارا، بهمن۱۳۷۹
شماره شانزدهم