Saturday, February 13, 2016

چند شعر در وادی‌ی کتاب عشق و چشم




شعر شاپور بنیاد


چند شعر در وادی‌ی کتاب عشق و چشم


             سی و یک شعر              

(۱۳۴۹-۱۳۵۰)






خاموش کنید
چراغها را
خاموش کنید            
اینجا
کنار خاکستری‌ی من-
بادام روئید




 
چشمی که از آسمان تهی
...و قلبی که از آسمان سرشارتر

،با دستی پر از ستاره
در هر بندر
آواز می‌خوانم

با دستی پر از دقیقه
.تو از همیشه میآئی

تو از همیشه میآئی
با قلبی سرشار از آسمان
:و با گیسویت

غزل سیاه تنهائی           
 

با دستی پر از ستاره
در هر بندر
.من بهترین آوازخوانم

با چشمی تهی از آسمان
.من هنوز می‌مانم
 

من در هنوز می‌مانم
...تو از همیشه میآئی

 



انتشارات نوید شیراز